مقدمه
خشك شدن زایندهرود ارتباطی با خشكسالی ندارد. بلكه علت این پدیده را بایستی درعدم حكمرانی صحیح ومدیریت غیر یکپارچه جستوجو کرد. با خشک شدن زایندهرود نه تنها تمامی فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی ساکنان اصفهان دچار دگرگونی میشود، بلکه پیامدهای روحی روانی، زیستمحیطی، و حتی امنیتی سیاسی آن در سطوح منطق های و ملی تأثیری ژرف برجای مینهد. با افزایش تقاضا برای آب، فشار بر حوضههای آبریز افزایش پیدا میکند و متناسب با آن وجود یک ساختار حکمرانی مؤثر و قوی برای گرفتن تصمیمات بهتر مورد نیاز میباشد. چنانچه عملكرد استانهای ذینفع حوضهی آبریز زایندهرود را مورد ارزیابی واقع بینانه قرار دهیم، خواهیم دید كه عدم قانون پذیری و گریز از قواعد عرفی وعدم مشارکت سازمان یافتهی مردم، علل اصلی درمدیریت غیراصولی زایندهرود است. نه تنها استان چهارمحال وبختیاری به برداشت و پمپاژهای غیر مجاز آب پرداخته، استان اصفهان نیز بدون توجه به حقابهی كشاورزان شرق اصفهان و با نادیده گرفتن ظرفیت زیست محیطی (Environmental Carrying Capacity) این استان و با گسترش غیر اصولی صنعت، جمعیت (مصرف کنندهی آب) فراوانی را به خود جذب کرده و در شرایط ترسالی از ایستگاه پلكله و دیگر مناطق به فروش وانتقال آب به دیگر نقاط اقدام نموده است. انتقال آب به استان یزد، كه درسال 1383 به تصویب رسید، تابع تحقق پیشفرضهایی مانند احداث وافتتاح تونل سومکوهرنگ بوده است. این تونل تا تاریخ نگارش این نوشتار (1392) هنوز افتتاح نگشته است و برنامهی ایجاد تونل بهشت آباد نیز تا عملیاتی شدن، سالها فاصله دارد. حال آنكه طی این سالها در تضاد كامل با مصوبهی مزبور عمل شده است.
حوضه زایندهرود
معرفی حوضه
حوضهی آبریز زایندهرود با مساحت حدود 41500 کیلومترمربع، حوضهی کاملاً بستهای است که هیچ خروجی به دریا ندارد. رودخانهی زایندهرود از کوههای زاگرس در غرب اصفهان سرچشمه میگیرد و در باتلاق گاوخونی در شرق اصفهان به پایان میرسد. قمست عمدهای از حوضه به خصوص در پایین دست (منطقهی دودشت) دارای اقلیم خشکونیمه خشک است. متوسط بارش در اصفهان 130 میلیمتر در سال است. حداکثر میزان بارش حوضه در کوهرنگ با 1400 میلیمتر و حداقل بارش حوضه در ورزنه با 88 میلیمتر است. بخش عمدهای از بارندگی حوضه در ماههای زمستان رخ میدهد و در فصل تابستان بارش مؤثری وجود ندارد. همچنین متوسط سالانهی تبخیر و تعرق پتانسیل در حوضه 1500 میلیمتر است؛ لذا بدون دسترسی به منابع قابل اطمینان آب،کشاورزی در سطح حوضهی زایندهرود ممکن نخواهد بود. فرآیند توسعهی شهر اصفهان با فراز و نشیب فراوانی روبهرو بوده است.
چالش حکمرانی
شاخصترین چالش به نحوه و یا چگونگی حكمرانی زایندهرود مربوط میشود. توسعهی شهر اصفهان متناسب با منابع آب موجود در آن نیست. به عنوان مثال در سال 1392 مجموعه ساختمانی نوساز با 36000 واحد آپارتمانی (مسكن مهر) درفولادشهر در انتظار خدمات آب و برق است. گسترش بیرویهی صنایع فولاد و پتروشیمی نه تنها به آب افزونتری جهت سردكنندگی فرآوردهی كورهها نیاز دارد بلكه جمعیت بیشتری را كه غالباً غیربومیاند، به عنوان نیروی كار جذب خواهد كرد.
از این روست كه مقولهی حكمرانی رودخانه را نمیتوان از الگوی حكمرانی سیاسی و یا استانی تفكیک كرد. حكمرانی از دیدگاه سیستمی، دربرگیرندهی زیرمجموعههای مرتبط و یا سیستمهایی كوچكتر است كه در یكدیگر تأثیری متقابل دارند. «طبیعت» همواره بهترین الگوی حكمرانی را به شكل قلمرو یكپارچهای فراروی انسان نهاده است. شكلگیری رودخانهها نمونهای روشن از قلمرو گسترده و یكپارچهای است كه در تمامی اقلیمها، از كوهستان آغاز و به فلات مسطح و تالاب یا دریاچه و اقیانوس منتهی میشود. هر گونه تغییر قلمرو سیاسی و تقسیم نواحی حكمرانی (تصمیمگیری و سیاستگذاری و مدیریت) درحوضهی آبریز یک رودخانه، در تضاد آشكار با جوهره و ماهیت منظم اكوسیستم رودخانهها بوده و به تغییر میزان و جهت حركت آب و در نهایت به انهدام رودخانهها و تالابها و نیز اكوسیستمهای پیرامون آنها خواهد انجامید. همانگونه كه نمیتوان در حرکت منظم قلب موجود زنده در انتقال خون به تمامی اندامها دخالت كرد، به همان نسبت مداخله در مسیر طبیعی رودخانهها، مرگ تمامی اكوسیستمهای كوچكتر وابسته به رودخانهها را نیز در پی خواهد داشت. حوضهی یكپارچهی رودخانه، الهام بخش محدودهی حكمرانی واحد است.
بدین ترتیب حكمرانی رودخانهها در درون مرزهای یك كشور، یك «زیرسیستم» بوده و تحت تأثیر برنامههای كلان توسعهای و سیاستگذاریها میباشد. نوع حكمرانی در سطوح و لایههای گوناگون نقش تعیین كنندهای در جهتگیری روندها و كنشهای كارگزاران دولتی خواهد داشت. به عبارت دیگر، آبشخور فلسفی و جهانبینی سیاستگذاران تا پایینترین لایههای اجتماع تأثیرگزار خواهد بود. در فضای سیاسی جامعههای گوناگون حكمرانی، اساساً بر مبنای سیاستهای از پیش تعریف شدهی احزاب حاكم، دارای ابعادی روشن است. در كشورهایی كه نامزدهای ریاست جمهوری برنامهی حزب خاصی را نمایندگی نمیكنند، در این ممالک حكمرانی در مواردی چون منابع طبیعی و رودخانهها تابع نفوذ و تصمیمگیری افراد قدرتمند و براساس سلایق شخصی و یا منفعتهای قومیتی و فرقهای میباشد. در چنین وضعیتی است كه پایش (Monitoring) مردمی در زمینههای گوناگون نقشی تأثیرگذار و تعیین كننده بر روند تصمیمگیری حكمرانان خواهد داشت.
نمونهای از مداخلهی مؤثر مردمی در حكمرانی رودخانههای ملی، مشارکت تشكلهای مدنی و ذینفعان رودخانه در تصمیمگیریها و كنشهایی است كه موجب تغییر جریان و یا انتقال آب به حوضهها و ناحیههای دیگر میشود. پایش مردمی در چارچوب مداخلهی قانون محور میتواند تا مرحلههای بالاتری از تصمیمگیریها همانند احداث سد بر رودخانه ها، نیز ارتقا یابد.
بدیهی است مداخلهی مردم در فرآیند تصمیمگیری و عملیات اجرایی حكمرانان زمانی میتواند مؤثر و مفید واقع شود كه دارای ساختار حقوقی و اجتماعی معتبری باشد. مردم هنگامی میتوانند تصمیمگیری مدیران اجرایی را به فرآیند تصمیمسازی تغییر شكل دهند كه در قالب گروههای منسجم و قانونی با هدف و برنامهی مشخص وارد كارزار تغییر سیاستهای غیر اصولی شوند. تجارب جهانی وجود فعالیت موازی افراد و یا گروههای با نفوذ را در اصلاح سیاستها و تصمیمگیریها، امری اجتناب ناپذیر میداند (hamala et. Al 1990). کاربردیترین روش حکمرانی تشکیل پارلمان آب در کنار مدیریت واحد و یکپارچه در حوضه ی رودخانه به شکل فراایالتی (یا فرا استانی) میباشد.
پیشینهی نظام بهرهبرداری زایندهرود
ادبیات موضوع
-
استراتژی «آب برای زندگی» چیست؟
در رابطه با مبحث منابع آب، استراتژی آب برای زندگی به عنوان استراتژی «حکمرانی همهگیر و گستردهی آب» برای اخذ تصمیمات تا سال 2015 مدنظر قرار میگیرد. استراتژی آب برای زندگی، استراتژی تحمل پذیری است و در مبحث مدیریتی «حفاظت از حوضهی آبریز» به دو موضوع «آب و زمین»، در یک راستا میپردازد. این استراتژی از مدل مدیریتی همکاری تشکلهای آببران حمایت میکند و در صورت انجام، ظرفیت لازم برای پیشرفت راههای مؤثر در حفاظت از حوضههای آبریز ایجاد میشود. در حالی که «آب برای زندگی» یک استراتژی با طرح ریزی خوب قلمداد میگردد، اما پیشرفت ناهمگون در انجام اقدامات این طرح، رسیدن به اهداف این استراتژی را با تأخیر مواجه ساخته است. از این استراتژی به عنوان ابتکار آلبرتا نام برده میشود.
- حکمرانی مشترک: حکمرانی مشترک رویکرد مهمی دراستراتژی «آب برای زندگی » محسوب میشود. این نوع حکمرانی شامل تصمیماتی است که مابین دولت، صنعت ومردم گرفته میشود. حکمرانی مشترک جزو تصمیم گیریهای جامع و به عنوان یک راه حل خوب برای حکمرانی روی منابع مشترک تلقی میشود. البته جزئیات انجام حکمرانی مشترک ازآن چیزی که پیشبینی میشود قابل بحثتر است .
- حکمرانی در قانون : 1- مقایسهی قانون ملی آب و قانون توزیع عادلانهی آب 2- حکمرانی اجتماعی با دو رویکرد فرهنگی و اجتماعی
همچنین توجه به مفاد «کنوانسیون رامسر» که گاوخونی در آن به ثبت رسیده ما را با اهمیت حکمرانی یکپارچه (و این حقیقت که تالابها از بالادست رود تا پایین دست، همهی زیست بومهای پیرامونی را بهم پیوند میدهند) بیش از پیش آشنا میسازد. براساس اسناد موجود که برخی مفاد آن درپایگاه مجازی نیز قرار گرفته، این کنوانسیون با اشاره به انواع فعالیتهایی که در روز جهانی تالابها در نظر گرفته شده، به 9 نکته به شرح زیر دربارهی حوضهی رودخانهها و لزوم آگاهی از آنها برای همگان اشاره میکند:
- تالابها، آب شیرین و حوضهی رودخانهها (منابع آبشیرین که زندگی ما به آن وابسته است در خطر قرار دارد وبه ما یادآوری میکند که تالابها و نیز حوضهی رودخانهها که این آب را جمعآوری و به سوی ما منتقل میکنند نیز درموقعیت بحرانی قرار دارند).
- حوضهی رودخانه به چه معناست ؟ (همهی ما در حوضهی یک رودخانه زندگی میکنیم. این نشانهی اکولوژییک ماست.
- بالادست پا یین دست: ما همه به هم مرتبط هستیم (ما میتوانیم آنچه را که برای حوضهی رودخانهها اتفاق میافتد، تغییر دهیم و با آنچه که در منابع طبیعی حوضه انجام میدهیم، آن را بدتر یا بهتر کنیم. رفتارهای ما بر روی خاک، آب، هوا، گیاهان و جانوران اثر گذار است و پایین دست و گاه بالادست رودخانهها را تحت تأثیر قرار میدهد).
- تالابها: عملکرد اکولوژییک و هیدرولوژییک آنها (دراین بخش به تالابها و نقشهای متنوع آنها در حوضهی رودخانهها پرداخته شده و عملکرد اکولوژییک و هیدرولوژییک تالابها را در حوضهی رودخانهها بررسی میکند).
- مسؤول کبست (این بخش به بررسی مدیریت حوضهی رودخانهها میپردازد. مدیریت یکپارچهی حوضهی رودخانه و مدیریت یک پارچهی منابع آبی به عنوان یک رویکرد مشترک در چالشهای مدیریتی بررسی میشود).
- دخالت (مدیریت موفق حوضهی رودخانهها به دخالت گستردهی ذینفعان بستگی دارد. آیا شما ذینفع هستید؟ یک ذینفع چگونه میتواند در مدیریت نقش داشته باشد؟)
- کمبود آب (همواره از کمبود آب صحبت میشود. این در قارهها و کشورهای مختلف به چه معناست؟ علت این کمبود چیست؟ ما چه میتوانیم در این باره انجام دهیم؟ آیا مدیریت جامع حوضهی رودخانه میتواند به ما کمک کند؟)
- تأثیر زندگی شهری (شهرنشینان بیشترین مصرفکنندهی حوضههای رودخانه هستند. آنان به آب نیازدارند، فاضلا بها را تولید میکنند، ساختمانها و جادههای عظیمشان نسبت به آب نفوذناپذیر است و تمام این اعمال تأثیرشدیدی را بر آب شیرین و تنوع زیستی پایین دست بر جایگذاشته است).
- مسائل بین مرزی (سامانههای تالابی بین مرزی مشکلات خاصی را برای مدیران به وجود آوردهاست. دست کم 261 حوضه در مرزهای بینالمللی وجود دارند. بنابراین چالش بزرگ و جهانی است.)
کنوانسیون رامسر در پایان به 6 خطر اصلی که حوضههای رودخانهها را تهدید میکند اشاره دارد :
- سدها و تأسیسات زیر بنایی آنها
- برداشت بیرویهی آب
- تغییرات آب و هوا
- گونههای مهاجم
- ماهیگیری بیرویه
-
مشاركت اصل مهم در حکمرانی آبهای شیرین
دربردارنده ی تمامی فعالیتهای انسانی همواره در یك طرف روشهای آمرانه و در طرف دیگر مشاركتی است. تعریف مشاركت چیست؟ مشاركت عبارت است از تلاش گروهی و جمعی در انجام هدف و كاری به طور علاقهمندانه و ذینفعانه به نحوی كه با انجام آن كار علاقهی همهی شركتكنندگان در پروژه و نیز منفعت آنان تأمین و ارضا گردد. حالاین پرسش مطرح میشود كه آیا به راستی تمامی كسانی كه در فعالیت گروهی و جمعی مشاركت میكنند از آن سودی و منفعتی عایدشان میشود؟ برای پاسخ به این پرسش باید بگوییم این امر بسته به این است كه ما منفعت را چگونه تعریف نماییم. اگر به همهی پروژههای مشاركتی در جهان نظریاف كنیم خواهیم دید كه منفعت برای افراد همكار در پروژه، دو جنبهی مادی و یا معنوی دارد. معمولا انگیزهی اصلی كه جوامع فقیر را ترغیب به مشاركت میكند، نفع و بهرهی آنی ومادی است (بهرهمندان اولیه). حال آنكه برای بسیاری از افراد دیگر مشاركت جنبهی معنوی دارد. و بدون همكاری این افراد معنوی معمولاً كمتر پروژهی مشاركتی شكل میگیرد؛ زیرا اینان هستند كه جوامع فقیر را با مشوقهای مادی و ایجاد معیشت جایگزین و پرداختهای مستقیم، ترغیب به مشاركت میكنند. از این جایگاه است كه باید به این پرسش پاسخ دهیم كه اولا ویژگی انسان متجدد (نسبت به انسانهای پانصدسال پیش و یا قبل از انقلاب صنعتی) در زمینهی معنویت چیست؟ دوم اینكه آیا انسان قدیم بیشتر نیاز به معنویت داشت یا اینكه انسان جدید؟ پرسش بعدی این است كه كدام كار معنوی است؟ انسان متجدد نسبت به انسان پیش از تجدد سه ویژگی دارد:
- به دلیل پیشرفت علوم تجربی مخصوصاً علوم تجربیطبیعی و پیشرفت تكنولوژی و نهایتاً پیشرفت صنعت، انسان متجدد امكان انجام دادن بسیاری از كارها برایش فراهم شدهاست كه برای انسان سنتی هرگز ممكن و میسر نبود.حال ربط آن با معنویت این است كه باید یک عاملی كه ازآن تعبیر به اخلاق و یا معنویت میکنیم در او باشد و بگوید هرچند میتوانی بكنی اما از انجامش صرف نظر كن و اینكه :همهی چیزهای ممكن، مطلوب نیست.
- انسان متجدد به دلیل همان پیشرفت علوم تجربی و فناوری و در نتیجه پیشرفت صنعت در هر زمانی كارهای متعددی میتواند انجام دهد. هم زمانی كارها موجب عدم ارضای حس لذت در او میشود و لذا به كارهای جدیدتری به طور همزمان جهت كسب حس ارضا دست میزند. معنویت نقش بازدارنده از آسیب رسانی به دیگران و به طبیعت و نقش انگیزاننده و وادارنده در جهت سود رسانی به انسانهای دیگر دارد.
- با گسترش وسایل ارتباط جمعی و با انبوه شدن شهرها و محل سكونتها آهسته آهسته توجه ما از حریم خصوصی و محیطهای پیرامون به محیطهای با فاصلهی دورتر و حتی به محیطهای جهانی معطوف میشود و توجهها از حادثههای نزدیک و تخریبهای محیطی دور میشود.
لذا معنویت به دلیل نقش بازدارندهاش در آسیب رسانی به طبیعت و سایر انسانها و همچنین به دلیل نقش انگیزاننده و وادارندهاش در جهت سودرسانی به انسانهای دیگر و به محیط پیرامونی، بایستی بیش از گذشته محل حاجت قرار گیرد.
لذا انسان جدید بیش از انسان پیش از تجدد نیاز به معنویت دارد و باید تحت آموزش قرار گیرد و در فرآیند آموزش، توانمندی او و ظرفیتهای او افزایش یابد. پس باید برای جلب مردم به معنویت و نهایتا مشاركت در كارهای معنوی، آموزشهای خاص ارایه نمود.
و اما كدام كار معنوی است: به گفتهی خواجه نصیرالدین طوسی كارهای معطوف به عمل كه عمل در ذات آنها نهفتهاست، از شاخهی حكمت عملی است (تهذیب نفس تدبیر امورخانه و تدبیر در سیاست(هر پروژهای و هر عمل مشاركتی، در وهلهی اول بهرهمندان اولیه دارد كه مستقیما از نتایج مادی آن بهرهمند میشوند وسپس بهرهمندان واسطهای و درجهی دوم و سوم.
منتهی ظرافت مسأله كه بایستی آنرا به گروههای اجتماعی در جامعه آموزش داد این است كه هر كنشی درجهان نه تنها به بهرهمندان اولیه و مستقیم آن عمل سوددهی و اثرگذاری دارد بلكه طبق قوانین دینامیكی در جهان، تأثیر آنرا بر دورترین فاصلهها و افراد نیز برجای مینهد و این یعنی اثرات عمیق اكولوژیكی كه هر عمل از خود برجای مینهد. پس باید، مشاركت مؤثر از بعد جامعهی محلی و از بعد سازمانی،به مشاركت منطقهای گسترش یابد. به بیان دیگر مناطق بالادست، میانی و پایین دست، منافعشان در گرو اقدامات یكدیگر است.
مشارکت مردم در مدیریت رودخانه یکی از مقولههای اساسی در پایداری اکوسیستم رودخانهی زایندهرود میباشد. آنچه که در گذشته بهرهبرداری از آب رودخانه را بر مبنای طومار منسوب به شیخ بهایی امکان پذیر ساختهبود همکاری سازمان یافتهی نمایندگان گروههای اجتماعی میباشد. در حال حاضر با توجه به ایجاد سد و خروج جریان آب از مسیر طبیعی، سازمانهای اداری ذیربط تمامی اختیارات را بر اساس قدرت متمرکز خود در اختیارداشته و صاحبان حقابه را به عنوان افرادی دارای مطالبات غیرمنطقی تلقی مینمایند. چنانچه این نگرش تغییر نماید و مردم را به عنوان افرادی ذیحق و اکوسیستم رودخانه را به صورت مجموعهای زنده و پیوسته در نظر بگیریم مدیریت مشارکتی و پایدار زایندهرود همانگونه که در طومار (که میراث تاریخی گذشتهگان این مرزوبوم است) پیشبینی شده بود، به اجرا در خواهد آمد.
پیامدهای عدم حکمرانی اصولی
نتیجه گیری
چنانچه كشوری بتواند حكمرانی را بر مبنای تصمیم سازی تمامی گروههای ذینفع جامعه نهادینه كند، بدون تردید خواهد توانست در عرصههای برون مرزی و بینالمللی نیز ایفاگر نقشی پویا و پیروزمندانه باشد. كشور مصر در جولای 2013 ،نمونهی عینی از فرقهگرایی و حكمرانی غیراصولی در درون مرزهاست. به طوریكه فرصت مناسبی برای تحقق و بروز تهدیدی جدی از خارج از مرزها را در زمینهی حكمرانی رودخانه نیل فراهم ساخته است. در گرماگرم منازعات سیاسی و بدون برنامهی داخلی، كشور اتیوپی سدی را بر رودخانهی نیل احداث نمود كه در صورت بهرهبرداری كامل از آن پیشبینی میشودآب نیل در كشور مصر به یك پنجم میزان فعلی آن كاهش یابد. پاتریك مك كالی، رییس سازمان رودخانههای جهان و نویسندهی كتاب «رودهای خاموش» با تأكید زیاد بر اهمیت دانش بومی مردم مناطق گوناگون جهان، با ذكر مثالهای متعدد، نشان میدهد كه شركتهای بزرگ سودجو با پروژههای سدسازی، عملا نظارت، مشاركت و حکمرانی مردم ذینفع را بر رودخانهها به كنار نهادهاند. بنابرگفتهی مك كالی، چیرگی دیوانسالاران و فنسالاران بر سدسازی و دولتی بودن تصمیمگیری برای ساخت سد در همه جا حتی آمریكا مهمترین علت ادامهی اشتباهات بزرگ در این زمینه است. او معتقد است كه شركتهای سدساز با قدرت بسیار زیاد جلوی سایر گزینههای تأمین آب و نیرو را میگیرند و با تبلیغات گسترده، سد سازی را به عنوان تنها راه تأمین آب و توسعه قلمداد میکنند.
ازحدود 4000 سال قبل از میلاد مسیح (ع) در اصفهان، آب زایندهرود منشأ كشاورزی بود و از این طریق امنیت غذایی فلات مركزی ایران تأمین گردیده است. از 1700 سال پیش حقوق تقسیم آب زایندهرود از زمان اردشیر بابكان تنظیم و به اجرا درآمده است و در قرن دهم (923 هجری) طومار منسوب به مرحوم شیخ بهایی سندیت احقاق حق سهم حقابهداران تلقی میشود. حكمرانی، از مقولههای كلیدی در پایداری رودخانهها میباشد و مقولهای فرااستانی است.
رودخانهی زایندهرود به عنوان شاهرگ حیاتی و تمدنساز در فلات مرکزی ایران از دیرباز دارای جایگاهی ویژه و استثنایی بوده است. یکپارچگی اکوسیستم رودخانه (که از زردکوه بختیاری تا تالاب گاوخونی موجب تنوع زیستی، گیاهی، جانوری و نیز پیدایش جامعههای انسانی متعدد گردیده) رمز اصلی در پایداری محیط زیست و جریانهای انسانی درحاشیهی این رود افسانهای بوده است. هرگز نمیتوان دردورهای از تاریخ زایندهرود، گسستگی دراکوسیستم رودخانه را مشاهده کرد و تمامی فعالیتهای انسانی و تقسیمات آبی این رود تاریخی همواره تابع حکمرانی واحد بوده است. براساس اصل یکپارچگی قوانین حاکم بر تقسیم آب رودخانهی زایندهرود و مندرجات طومار منسوب به شیخ بهایی، میراب از پایین دست تعیین میشده و ساکنان ساحل رودخانه از بالادست تا پایاب، براساس اصول منطقی به نحو عادلانهای دارای حق برداشت از آب رودخانه بودهاند ومدیریت بهرهبرداری از آب به شیوهای مشارکتی توسط مردم و با نظارت نمایندگان مورد اعتماد آنان انجام میگرفته است.
در آغاز حكمرانی مناطق و نواحی مجاور حوضهی زایندهرود با الهام گرفتن از طبیعت در همان حوضه براساس نظام یكپارچهی طبیعت بوده و تصمیمگیریها مركزیت واحد داشته است. لذا تعدد حكمرانی در حوضهی طبیعی یك رودخانه از اشتباهات بزرگ است. مقولهی حكمرانی آب دربرگیرندهی حقوق انسانی تمامی ساكنان رودخانه از سرچشمه تا پایاب است. برای تحقق این حق برنامهای جامع و همه شمول باید تدوین گردد. لازم است این برنامهی فراگیر، مشاركت ذینفعان رودخانه را در تصمیم گیریها تضمین كند. ذینفعان شامل نمایندگانی از گروههای بهرهبردار، نهادهای مدنی وسازمانهای دولتیاند كه در امتداد رودخانه قرار دارند.در دیدگاه نوین در حكمرانی آب سلامت و یكپارچگی رودخانه محور اصلی همهی تصمیم گیریهاست. لیكن دیدگاههای قدیمی از اواسط قرن بیستم میلادی، مدیریت رودخانه را صرفا برای منافع اقتصادی و تولید ثروت مورد توجه قرار میداد و به هویت و ماهیت مستقل رودخانه كه با محیطهای پیرامونیاش زیست بوم یا اكوسیستم شگفتانگیزی را تشكیل میدهد، نمینگریست. در برنامهی جامع حكمرانی آب كه هدف آن تضمین ادامهی حیات و یكپارچگی رودخانه است، تمامی ذینفعان و نمایندگان آنان موظف به پایش (monitoring) مستمر وضعیت رودخانه با مكانیزمهای زیر میباشد:
- مشاهدهی هدفمند (Observation)
- ارزیابی تغییرات (Assessment)
- پیشبینی روند رودخانه (Forecast)
- کنترل به شیوهی شناسایی و تشخیص تنظیم کنندهها (Control)
- مدیریت مشاركتی (Participatory Management)
- تعیین، تنظیم و تصویب مقررات به هنگام (Regulating) :در تنظیم مقررات به هنگام، حكمرانان رودخانه همواره باید برای این پرسش، پاسخی مناسب و منطقی و اكولوژیك ارایه دهند: «هر یك از مقررات در هر مرحلهی تصویب آن ها چه تأثیر ویژه ای بر چرخهی طبیعی آب در كل حوضهی رودخانه برجای خواهد گذاشت؟»
حكمرانی خوب رودخانه تمامی استانهای همجوار را ملزم میكند كه پارلمان واحد حوضهی رودخانه را با مشاركت نمایندگان منتخب ذینفعان به نسبت جمعیت و تاریخچه ی حقابهی هر استان تشكیل دهند و تصمیم سازیها و تنظیم قوانین و مقررات به هنگام و منطقهای در این پارلمان صورت پذیرد. پارلمان آب حوضهی رودخانه همچنین موظف است كه تمامی طرح و پروژههای توسعهای را در استانهای مجاور رودخانه با رویكرد فرا استانی و منطقهای و عمدتا براساس محوریت رودخانه با توجه و تمركز بر موارد زیرمورد بررسی و تصمیم سازی قرار دهد:
- تعیین ظرفیت تحمل زیستمحیطی كل حوضهی رودخانه و توجه به محدودیت حوضه در بارگذاریهای تازه
- ارزیابی اثرات زیست محیطی (EIA)
- آنالیز هزینه و فایده با توجه به مزیتهای نسبی مناطقه مجوار
- آنالیز چالشها و فرصتها (SWOT)
و سرانجام حكمرانی خوب رودخانه «آیندهپژوهی وآیند هنگری» را سرلوحهی تصمیم سازیها قرار میدهد، با این استدلال كه اگر به آینده توجه نكنیم، بقای رودخانه به خطر میافتد» حكمرانان خوب رودخانه همواره این باور كهن را دنبال می كنند كه «بگویید باد از كدامین سو میوزد تا بادبانمان را بر آن اساس تنظیم كنیم». و در نتیجه پیامهای معنیدار اكوسیستم را (به رفتارهای غیراکولوژیک انسانها)، زود میشنوند و راه كارهای سریع میاندیشیند. حكمرانی خوب ایجاب میكند كه تمامی مردم در فرآیند مدیریت یكپارچهی رودخانه از تصمیم گیریها آگاهی یابند و مشاركت نمایند و این حقیقت مسلم به آنان تفهیم گردد كه «هركس به آن اندازه از آینده سهم میبرد كه در آن حضور دارد» و آینده نگری همواره بر مبنای تقویت باور به ارزشهای پایه است.
دکتر سید احمد خاتون آبادی
عضوهیئت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان
نشریه فنی تخصصی دانشنما
پیاپی 230-232 (تیر – شهریور 1393)
ویژهنامهی : زایندهرود 2